پارسای نباتی من پارسای نباتی من ، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 15 روز سن داره

پارسا پسر شاتوتی من..

تب دندون..

پسرم سلام قربونت برم..چند روزه که اسهال داری و دو روز هم تب کردی خیلی نگرانت بودم و رفتیم دکترت..آقای دکتر گفت که پسرتون خدا رو شکر چیزیش نیست و به خاطره دندونه که اینطوری شده..خیالم راحت شد..ولی آب بدنت کم شده بود از بس که اسهال رفته بودی دردات به جونم..ایشالا که دردای لثه ات تموم شه و دندونت زود در بیاد تا هم خودت راحت بشی مادر..هم ما..دوستت دارم..تا عمر دارم..   ...
30 مرداد 1392

روز به روز..

  عاشقتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم..   باز هم عاشقتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم.. قربون خوابیدنت برم من..   موش موشی مامان..           پسرم داره میره مهمونییییییییییییییییییییییییییییییییییییی     کیک مامان پز !! این کیک رو با کیک پایینی رو خودم درست کردم عسلم..     ...
30 مرداد 1392

7 ماه گذشت.....

      پایان 7 ماهگیت و وارد شدنت به 8 ماهگی رو با تمام قلبم تبریک میگم پسرم..     ر     تولد تولد تولدت مبارک      مبارک مبارک تولدت مبارک بیا شمع ها رو فوت کن که صد سال زنده باشی همه ی زندگی من همه ی هستی من تولدت مبارک گل پسرم       ...
24 مرداد 1392

شیر..

سلام قربونت برم نفسکم..چند روزی میشد که دنبال شیر برات بودیو..که با کلی تحقیق و بررسی و سوال از دکتر و اینور اونور شیر مورد نظر پیدا شد و هی دعا و نذر و نیاز میکردم تا بهت بسازه..خدارو شکر فعلا که راضی ام..شیر آپتامیل2 رو برات گرفتیم.. ایشالا که کمیاب نشه و بتونیم پیداش کنیم و بخریم.. ...
23 مرداد 1392

زندگی مامانش..

              مامان قربون اون چشمای پف کردت که تازه از خواب بیدار شدی..     نوش  جونت مامانم سوپتو بخور..   مامانی دست از سرم بردار من غذا نمیخورم.!!   پارسا جونم مادر زحمت کشیده برات مدل دار غذا درست کرده مامانی ببین..بخار پز کردم پسرم بخور تپلی شی..   مامانی کمک من اینجا گیر افتادم..!   مامان سپیدت قربون قدت بره..     مامان موقع خواب هم دست از سرم بر نمیداره به زور میوه میده من بخورم کمـــــــ...
23 مرداد 1392

یه اتفاق بد..

  سلام قربونت برم چند روز پیش یه اتفاق خیلی بد و ترسناک افتاد که نمیخواستم بنویسم ولی گفتم تا وقتی بزرگ شدی و خوندی ببینی که داشتم سکــــــــــــــــــــته به معنای واقعی میکردم..همینطور که قبلا هم توی یه پست نوشته بودم خاله آیلین برات یه تاپ خریده بود که مامانم وصل کرده وسط اتاق تا هم حواسمون بهت باشه هم جاش همون جاست--همه مشغول بودن  و با تو بازی میکردن و تو هم توی تاپت بودی..من اومدم پیشت و با تو صحبت میکردم نه دست کسی بهت خورد نه تاپ خوردی شدید که بخواد اینطوری شه..چشمت روز بد نبینه همینطور که باهات صحبت میکردم و مشغول قربون صدقه رفتنت بودم یه هو از روی تاپ با پا افتادی چشمت روز بد نبینه من فقط جیغ میزدم بچم بچم ...
18 مرداد 1392

عید فطر بر همه مبارک

اللهم اهل الکبریا والعظمه و اهل الجود والجبروت ....ندای ملکوتی فطر که نوید پاداش یک ماه طاعات و بندگی و بهره برداری از سفره حضرت دوست میباشد گوارای وجودتان.. پیشاپیش عید فطر مبــــــــــــــــــــــــارک   ...
17 مرداد 1392